مقالات

پوسیدگی تار عنکبوتی ریشه

پوسیدگی تار عنکبوتی ریشه

Rosellinia necatrix(Hartig)Berlese

در حدود 130 سال قبل بیماری پوسیدگی سفید ریشه(White root rot) که به فارسی پوسیدگی تار عنکبوتی پیشنهاد میگردد. در اروپا جایی که صدمات آن روی درختان مو قابل ملاحظه بود توجه کارشناسان را به خود جلب کرد. قدیمی ترین گزارش که مربوط به شیوع این بیماری روی مو در کشورهای آلمان و فرانسه است به شنتسلر(Schnetzler،1877) تعلق دارد.تومن(Thumen) در سال 1883 نیز وجود آن را در کشور اتریش گزارش می نماید. در ایران حدود 60 سال است که    این بیماری تحت نام خوره درنزد باغداران اصفهانی مشهور است. اولین گزارشی که مربوط به تشخیص عامل بیماری است توسط وینوبورژن و منوچهری در سال 1336 داده شده است و البته بیماری قبل از این تاریخ هم به وسیله قوامالدین شریف در نجف اباد روی مو و در شمیران روی گیلاس مشاهده و تشخیص داده شده بود.این بیماری تقریبأ در تمام پنج قاره جهان شیوع دارد. در ایران بیماری در اکثر مناطق میوه خیز کشور و به ویژه در اصفهان،مشهد،کرج،اطراف تهران ، نوشهر، ساری، یزد، شیراز،انارک،گرگان،قزوین،فسا،همدان،خوانسار،تبریز دیده شده است.

عامل این بیماری دارای دامنه میزبانی بسیار وسیعی بوده و تعداد گیاهان حساس در برابر آن به 155 گونه گیاه عالی که از 101 جنس و 58 خانواده است به انضمام سه جلبک بالغ می گردد. در ایران 36 گونه میزبان برای عامل مزبور شناخته شده که 15 گونه از آنها جدید و قبلأ از سایر کشورهای جهان گزارش نگردیده است. (بهداد1975). انواع میزبان هائی که تاکنون در ایران برای این بیماری شناخته شده است عبارتند از : انواع درختان میوه و درختان غیر مثمر. با وجود اینکه بیماری پوسیدگی سفید ریشه در بیشتر مناطق میوه خیز کشور شیوع دارد مع الوصف تاکنون خسارت سالیانه بیماری مزبور تخمین زده نشده است. این بیماری در باغ ها ابتدا موجب کاهش زیاد مقدار محصول شده و سرانجام در همان سال و سال های بعد درختان را از پا درمی آورد. بنا به مشاهدات چند ساله مولف در باغ های شدیدأ آلوده ، حدود 10 درصد درختان باغ در اثر این بیماری خشک شده و از بین می روند. روی بقایای ریشه های باقیمانده در خاک قارچ عامل بیماری به صورت زندگی گندروئی به سر برده و بعدأ با کاشت درختان جدید فعالیت زندگی انگلی خود را از سر می گیرد، بنابراین خاک باغ همواره آلوده خواهد ماند و ارزش اقتصادی آن به خصوص برای میوه کاری از بین خواهد رفت.

خسارت بیماری و درصد مرگ نهال ها در خزانه ها معمولأ زیاد و در زمان کوتاهی ریشه نهال در اثر حمله قارچ منهدم شده و نهال سبز خشک می شود.یکی از عواملی که موجب مرگ سریع نهال ها می گردد،تنگ بودن فواصل کاشت آنها در خزانه است که انتقال و انتشار میسلیوم های قارچ عامل بیماری را از نهال های مبتلا به نهال های سالم مجاور به سهولت فراهم می سازد، ضمنأ چون عملیات زراعی مانند شخم، وجین و آبیاری در خزانه ها بیش از باغ ها صورت می گیرد. بدین سبب امکانات بیشتری برای انتشار عامل بیماری در  خزانه ها وجود دارد. برای نشان دادن و روشن نمودن اینکه بیماری به چه سرعت در خزانه ها پیشرفت می نماید ، در 5 خزانه مختلف، وضع آلودگی و میزان مرگ نهال ها در زمان و دوره معینی مورد کنترل و بررسی قرار گرفته است، بدین ترتیب که در چند فاصله زمانی نسبتأ مساوی  از خزانه های تحت کنترل  بازدید و در هر نوبت نهال های مرده از زمین خارج شده و شمارش شده است ونتیجه درصد آلودگی در مورد آلبالو 25 درصد،گردو17 درصد، نارون19درصدفو صنوبر 29 درصد بوده است و در مورد آلبالو قارچ توانسته است ظرف 7 ماه یک چهارم کل نهال های خزانه را از بین ببرد.

از بین نهال های مختلف مورد بررسی ، گردو حداکثر مقاومت را نشان می دهد، زیرا 80 درصد نهال ها حتی پس از مدت زمانی متجاوز از دو سال هنوز زنده باقی مانده است. احتمالا این مقاومت نسبی بیشتر مربوط به قدرت ریشه زایی زیاد نهال های گردو در برابر حمله قارچ می باشد.نهال های نارون ،چنار وصنوبر از این نظر در حد واسط حساسیت قرار داشته اند. بدیهی است این اختلافات درجه حساسیت در برابر عامل بیماری تنها مربوط به نوع نهال نبوده، بلکه بستگی به تفاوت میزان آلودگی خاک در خزانه های مختلف نیز دارد. از طرفی خارج نمودن تدریجی نهال های مرده ضمن دوره بررسی بدون شک در کاهش مصنوعی میزان آلودگی زمین تأثیر به سزائی داشته است و چنانچه در شرایط طبیعی نهال های مرده به تدریج از زمین خارج نمی شد،آلودگی خاک همواره افزایش پیدا می کرد.بیماری علاوه بر باغ ها در خزانه ها نیز شیوع دارد.

علایم بیماری

نشانه های بیماری روی اندام های فوقانی درختان مانند علایم ظاهری سایر انگل های ریشه می باشد. برگ درختان مبتلا زرد شده و قبل از فصل خزان می ریزد،گاهی گل و میوه ریزش کرده واغلب پوست تنه درختان مزبور به رنگ قهوه ای قرمز درمی آید.در خزانه نهال ها و گاهی نیز درختان بزرگسال خیلی سریع در اثر حمله قارچ از پا درمی آیند و در این حالت دیگر برگ ها پژمرده و زرد نشده و بلکه سبز خشک و به همراه میوه های نارس تا حتی بعد از فصل پاییز روی درخت باقی می ماند و از روی همین علایم میتوان درختان مبتلا به بیماری را تشخیص داد. در مورد درختان بارور معمولأ 2الی3 فصل رویشی طول می کشد که عامل بیماری، درخترا کاملأ از بین ببرد. درختان مبتلا دارای برگ های کمتر و کوچکتر، شکوفه زیادتر و میوه های تشکیل شده کوچک و نارس می باشد و سرشاخه ها خشک میگردد.مکررأ مشاهده شده است که شاخه های یک طرف درخت که به وسیله آوندها به قسمت آلوده ریشه ارتباط دارد زودتر نشانه های بیماری را بروز می دهد و از بین می رود.

رشته های میسلیوم قارچ عامل بیماری ابتدا ریشه های موئین و جوانتر را مورد حمله قرار داده و سپس به طرف ریشه اصلی توسعه یافته و حتی تا محل زیر طوقه پیشرفت می نماید. با خارج نمودن ریشه درختان مبتلا ملاحظه می شود که ریشه های فرعی وجوان خیلی زود از بین رفته اند و به همین جهت نهال های مبتلا را در خزانه ها به سهولت می توان از زمین بیرون کشید. روی سطح ریشه های میوه و به خصوص روی ریشه اصلی و بیشتر در شرایط مرطوب میسلیوم های خاکستری متمایل به سفید و یا سبز متمایل به خاکستری قارچ که بعدأ به رنگ سیاه قهوه ای درمی آید با چشم دیده می شود. زیر پوست رشته های میسلیوم قارچ به صورت    ورقه های نازک و به رنگ سفید کدر می روید و بعدأ ریز و مورف های قارچ که به شکل        رشته های سفید رنگی است در سطح و یا در زیر پوست می روید و در جهات مختلف منشعب     می گردد.(بهداد،1975)

 

عامل بیماری

فرم جنسی قارچ عامل بیماریRosellinia necatrix   و فرم غیر جنسی آن Dematophora necatrix   می باشد. در زیر میکروسکوپ ریسه های Rosellinia به سهولت از روی تورم گلابی شکلی که در محل جدارهای عرضی قرار دارد شناخته می شود.این نوع ریسه های به اصطلاح  لوله لامپایی ، مشخص ترین علامتی است که به خصوص روی رشته های کهنه قارچ بیشتر و بهتر دیده می شود. از روی همین تورم ها می توان میسلیوم قارچ Rosellinia را از Armillaria  که آن نیز باعث پوسیدگی ریشه می شود تشخیص داد. ریسه Roselinia ابتدا به قطر 5-2 میکرون ولی بعدأ قهوه ای و قطر آن به 9-3 میکرون می رسد. ارتفاع کورمیوم یا کنیدیوفورها به 2 میلیمتر     می رسد، وضع استقرار آنها به طور منفرد و یا به صورت دسته های 2-12 تایی می باشد و در بالای کنیدیوفورها کنیدی ها به صورت زنجیره ای قرار گرفته اند. کنیدی ها تک سلولی،تخم مرغی، بیرنگ،2-4 میکرون طول و به عرض 5/1-2 میکرون می باشد.

 

چرخه بیماری

رشته های میسلیوم به صورت بین سلولی یا داخل سلولی به تدریج در بافت وچوب  رشد نموده و سرانجام نسوج چوبی و آبکشی و اشعه میانی را پر می کند. سکورائی ضمن انجام مطالعات تشریحی روی پوسیدگی سفید ریشه توت ثابت می نماید که میسلیوم عامل بیماری از قشر چوب پنبه ای سطح ریشه درختان می تواند عبور کند، ولی در مورد درختان جوان مسن نفوذ میسلیوم از طریق    عدسک ها صورت می گیرد. بر اثر رشد و فعالیت میسلیوم، ماده پلاستیک شکلی در فضای بین سلولی جمع می گردد. محتویات سلول های میزبان که در اطراف رشته های میسلیوم قرار گرفته اند و به رنگ قهوه ای در می آیند و در امتداد رشته ها دانه های نشاسته ای تشکیل می شود. سرانجام ورقه های بین سلولی حل شده و دیواره های سلول ها از بین می رود و بالاخره الیاف چوبی به همراه یک توده ماده ژلاتینی بر جای می ماند.

در بافت چوبی نواحی سیاه رنگی که با چشم غیر مسلح قابل رویت می باشد تشکیل می گردد. روی پوست ریشه های مبتلا معمولأ تعداد زیادی    ترک های کوچکی ایجاد می شود.(بهداد1354) مادام که ریشه های مبتلا هنوز زنده هستند روی آنها فقط رشته های میسلیوم قارچ مشاهده می شود و انتشار بیماری هم از درختان مبتلا به درختان سالم به وسیله همین رشته ها صورت می گیرد. بعد از مرگ ریشه رشته های خاکستری و مشخص عامل بیماری ناپدید شده و سختینه های بسیار زیادی که اغلب به صورت تکه های سیاه رنگی است روی پوست ریشه تشکیل می شود.سپس روی  سختینه های مزبور کنیدیوفورهای قهوه ای رنگ و فرچه ای مانند که اصطلاحأ کورمیوم(Coremium )  گفته می شود به وجود می آید. کنیدی ها احتمالأ نقشی در انتشار عامل بیماری ندارد و گمان می رود که قابلیت جوانه زدن نداشته باشند.

تشکیل کورمیوم منحصرأ روی سخینه ها نبوده بلکه روی سایر قسمت های میسلیوم نیز ممکن است به وجود آید. در ایران کورمیوم های قارچ که در واقع بار مرحله غیر جنسی قارچ است برای اولین بار در اصفهان روی ریشه های پوسیده سیب و چنار و در نوشهر روی ریشه صنوبر به مقدار زیاد مشاهده شده است.(بهداد1354). پس از گذشت حدود چندین سال موقعی که ریشه قطورتر نیز کاملأ فاسد گردید، پریتسیوم های کروی شکل مرحله جنسی قارچ تشکیل می گردد ومعمولأ در طبیعت به ندرت این اندام ها به وجود می آید.

 

مبارزه

مولف (1975) چند نوع قارچ کش جدید را علیه قارچ Rnecatrix  در شرایط آزمایشگاه و گلخانه و خزانه مورد آزمایش قرار داده که بین آنها قارچ کشهای بنومیل و توپسین ام -70 بسیار موثر بوده است. روی محیط کشت مصنوعی حتی با غلظت 2/0 پی پی ام (قسمت در میلیون) قارچ به هیچ وجه نتوانسته است بروید و در آزمایشات گلخانه ای نیز که با کشت گیاه محک باقلا و مایه زنی مصنوعی به خاک گلدان آزمایشات انجام شده است، دو قارچ کش مذکور با محاسبه مقدار مصرفی 20 گرم ماده موثر در متر مربع (به عمق حدود 20 سانتیمتر) کاملأ از ایجاد بیماری جلوگیری کرده و کلیه میسلیوم های قارچ را در خاک از بین برده اند. در آزمایش صحرایی و در خزانه یکساله گردو نیز بنومیل بهترین نتیجه را داشته است. توصیه می نماید که در موقع درختکاری و قبل از کاشت نهال در گود ریشه نهال را تا محل طوقه در محلول سمی که به شرح زیر داخل یک بشکه تهیه می شود فرو برده و سپس در گود قرار داده شود.

 

بنومیل یا توپسین                                     300 گرم

خاکستر یا خاک نرم                                 10 کیلوگرم

پهن الک شده                                          5 کیلوگرم

آب                                                      100لیتر

مبارزه با بیماری پوسیدگی درختان در قطعات بسیار کوچک و باغ هایی که به تازگی بیماری روی بعضی از درختان شیوع یافته است امکان پذیر و با محلول ریزی بنومیل یا توپسین ام به مقدار حداکثر یکصد گرم در ناحیه سایه انداز هر درخت می توان از پیشرفت بیماری جلوگیری به عمل آورد. بدیهی است ریشه درختان کاملأ مرده بایستی به دقت از زمین خارج و مقداری از خاک محل گود نیز بیرون داده شود و سپس محلول ریزی سم در اطراف ریشه درختان ظاهرأ سالم مجاور و همچنین محل گود ریشه بیرون آورده شده بایستی صورت گیرد. مبارزه شیمیایی در باغ های قدیمی آلوده که خاک تا عمق زیادی و در تمام قسمت های محتوی قارچ باشد مشکل و مقرون به صرفه  نمی باشد. گود کاشتن نهال ها و قرار گرفتن طوقه و تنه در زیر خاک موجب ضعف درخت شده و شرایط حمله قارچ را فراهم  می سازد.

کرارأ مشاهده می شود که باغ داران برای فرار از خطر باد و غلتیدن درختان در روزهایی که باغ آبیاری می شود و به اصطلاح زمین لق است ، دور تنه درختان را خاک می دهند. این کار اشتباه و تنه درخت که طبیعتأ طالب خشکی و روشنایی است به تدریج زیر خاک پوسیده شده و گاهی بدون حمله قارچ موجب مرگ درخت شود طبیعی است که اگر باغ بیش از حد آبیاری نشود ریشه ها برای جذب رطوبت به اعماق و جوانب خاک پیشروی کرده و در نتیجه قادر به نگهداری درخت خواهند بود. در موقع ضروری می توان با قرار دادن پایه ها و شاخه های چوبی از غلتیدن درخت جلوگیری نمود.ظمنأ کاشت درختان بادکش مانند چنار در اطراف باغ ، درختان میوه را از خطر باد حفظ می نماید.

درآبیاری طریقه کرتی به علت قرار گرفتن طوقه درخت در رطوبت شرایط ایجاد بیماری فراهم میگردد و بهتر است آبیاری درختان به صورت نشتی انجام گیرد. چون رشته های قارچی توسط آب به خوبی انتقال هستند. بنابراین بایستی حدالمقدور ترتیبی داد که آب ابیاری قطعات آلوده باغ به قسمت های غیر آلوده جریان نیابد. درباره مقاومت و یا خسارت انواع مختلف درختان میوه در برابر بیماری ،آزمایشاتی در اصفهان با کاشت پایه های مختلف میوه در خاک آلوده انجام گرفته است که هیچکدام مقاوم نبوده ولی درصد حساسیت آنها فرق داشته است.