یبماری سفیدک سطحی سیب
Podosphaera leucotricha)(Ell.et Ev.)Salmon)
سفیدک برونی یا سطحی یا حقیقی سیب در ایران ابتدا در سال 1871 میلادی توسط رابن هورست از نواحی لرستان جمع آوری شده است. درختان میزبان قارچ عامل بیماری سیب، گلابی، به و چند نوع علف هرز میباشد. احتمالا سفیدک سطحی سیب انتشار جهانی داشته و در هر کجا که سیب کاشته شود این بیماری نیز وجود دارد.
در ایران نیز بیماری در تمام مناطق میوه خیز روی کلیه پاجوش ها و اغلب سرشاخه های درختان سیب شیوع دارد و میزان خسارت آن بعد از بیماری لکه سیاه در درجه دوم اهمیت واقع شده و در نواحی شدیدا آلوده خسارت آن بیش از 50 درصد میباشد. خسارت سفیدک سطحی اصولا شامل متوقف شدن رشد گیاه است. برگ ها کوچک مانده و رشد شاخه ها کاهش می یابد. شکوفه های درختان سیب به شدت صدمه دیده و بدین وسیله مقدار محصول نقصان می یابد.
علایم بیماری
سفیدک سطحی معمولا پاجوش ها ، شاخه های یکساله، شاخه های جوان، برگ ها، شکوفه ها و میوه های سیب را مورد حمله قرار می دهد. در اوایل بهار لکه های خاکستری یا سفید کثیف که در واقع میسلیوم های قارچ است در سطح تحتانی برگها ظاهر می شود و سپس برگ ها ناصاف و پیچیدگی پیدا می کند. رشد و گسترش قارچ عامل بیماری سریع بوده و به زودی تمام برگ را میسلیوم و اسپورهای قارچ فرا می گیرد.
موقعی که برگ های جوان مبتلا می شوند طولشان زیاد شده ولی عرض آنها تغییری نمی کند و رشد آنها متوقف میگردد. برگها پس از ابتلا سخت و ترد شده و خیلی زود قبل از خزان می ریزند. در هر حال به علت کمبود برگ سطح کربن گیری درخت کاهش یافته و در نتیجه مواد غذایی کمتری در گیاه ساخته می شود و مقدار محصول نقصان می یابد.
در فصل رویش قارچ سریعا توسعه یافته و روی شاخه های جوان انتقال می یابد. ولی در اواسط تابستان به تدریج حالت آردی از روی شاخه ناپدید شده و اندامهای جنسی سیاه رنگی که در واقع همان کلیستوتس ها است تشکیل می گردد. شاخه های مبتلا رشدشان متوقف و یا اینکه به کلی یا قسمتی از سر آنها که در برابر بیماری حساس تر هستند مرده و از بین میروند. برگ هایی که در سالهای بعد روی این شاخه ها تشکیل میشود زودتر مبتلا میگردند.
فواصل بین گره های ساقه ها کوتاه و یا جوانه های جانبی کشیده و به رنگ قرمز ارغوانی درآمده و یا اینکه جوانه ها دور هم مجتمع میگردند و در حالت شدت بیماری ممکن است در بعضی از واریته ها به صورت جاروی جادوگر درآیند.شکوفه های درخت بر اثر زمستان گذرانی میسلیوم در جوانه های خواب زودتر مبتلا می شوند و جوانه های مبتلا دیرتر باز می شوند و به رنگ سبز در می آیند.
قسمت های مختلف گل چروکیده ، کاسبرگ ها گوشتی و کلفت شده و این قبیل گلها به هیچ وجه میوه تشکیل نمی دهند. خوشبختانه در اوایل بهار روی شکوفه ها و برگ ها، کنیدی های چندان زیاد و کافی که موجب پخش بیماری شود ایجاد نمی گردد و اولین مرحله پخش اسپور موقعی است که شکوفه ها کاملا باز شده باشند. میوه ها نیز کمی بعد از مرحله آلودگی شکوفه مبتلا می شوند .
ولی اگر پوست میوه سفت شود (معمولا در اواسط تابستان ) آلودگی به ندرت انجام میگیرد.تندش کنیدی ها و شیوع سفیدک در سطح میوه معمولا موضعی بوده و از طریق دم میوه سرایت مینماید. میوه های مبتلا کوچک مانده و اغلب ترک میخورد.(Anderson 1956)
عامل بیماری
عامل این سفیدک قارچ podosphaera leucotricha می باشد. در جنس پودوسفرا، کلیستوتس محتوی فقط یک آسک بوده و فولکر یا زوائد کلیستوتس به صورت شاخه های کوتاه بی رنگ و در انتها دیکوتومی (دو شاخه ای) است. مرحله کنیدی دار آن از نوع اوئیدیوم می باشد وOidium farinosum نامیده میشود.
چرخه بیماری
قارچ عامل بیماری سطحی بوده و رشته های آن در سطح قسمت های مورد ابتلا از قبیل برگ،گل، میوه های جوان وساقه های یکساله می روید و اندام های مکنده به نام هوستوریم به داخل نسج می فرستد و بدینوسیله مواد غذایی مورد نیاز خود را از میزبان جذب می نماید. این اندام های مکنده مستقیماّ به داخل سلولهای اپیدرمی نفوذ می کنند و طبق بررسی هایی که به عمل آمده رابطه مستقیمی بین ضخامت دیواره های خارجی سلول ها و مقاومت گیاه در برابر انگل وجود دارد.
اسپورهای تابستانه یا کنیدی های قارچ به تعداد زیاد روی کنیدیوفورهایی که از رشته های میسلیوم به وجود آمده اند قرار میگیرند. هر کنیدیوفور ممکن است به طور نامحدود تولید کنیدی نماید. این کنیدی ها بیضوی کشیده ،بی رنگ و به اندازه حدود 10-15×28-33 میکرون است .کنیدی ها پس از تماس با سطح میزبان چنانچه شرایط محیطی مناسب باشد جوانه می زند و این اسپورها در انتشار قارچ در واقع آلودگی های ثانویه نقش اساسی دارند.
از طرفی آلودگی های ثانویه مخصوصاّ به تعداد کنیدی های حاصله که معمولاّ در ماه های اردیبهشت و خرداد تشکیل میشود بستگی دارد. در تابستان این تعداد به شدت کاهش یافته و مجدداّ در اواخر تابستان بار دیگر کنیدی های حاصل رو به افزایش می نهد. تشکیل این کنیدی ها در حرارت های بیش از 30 درجه سانتیگراد کاهش می یابد.
کنیدی ها مخصوصاّ توسط باد و تا فاصله بیش از یک هزار متر منتشر میگردد. گاهی حشرات، باران و حلزون ها نیز در انتشار کنیدی ها موثرند. کنیدی ها در برابر اثرات خارجی بسیار حساس هستند و قدرت جوانه زدن آنها در شرایط طبیعی در زمان کوتاهی از بین می رود مثل اینکه رطوبت نسبی هوا چندان تاثیری در جوانه زدن کنیدی ندارند، زیرا در رطوبت های 40-98 درصد تندش و رشد قارچ صورت میگیرد ولی البته در رطوبت زیاد این عمل نیز انجام میگردد.
از نظر درجه حرارت نیز رشد قارچ بین 4-32 درجه سانتیگراد امکان پذیر بوده ولی چنانچه حرارت روز 20 درجه ساتتیگراد باشد قارچ رشد بیشتری دارد.دوره آلودگی نسبت به میزان درجه حرارت متفاوت و در 22 درجه 6-7 روز و در 12 درجه 9 -10 روز می باشد. باد و تابش آفتاب نیز در دوره آلودگی موثر هستند و در روزهای خشک و آفتابی تشکیل کنیدی به خوبی انجام میشود.
تشکیل کلیستوتس ها روی شاخه ها و یامیوه هیچ گونه تاثیری در زمستان گذرانی قارچ ندارد (daebeler،1976)
مبارزه
خسارت این بیماری در بعضی از نواحی میوه خیز کشور در بهار به قدری است که مبارزه شیمیایی علیه آن ضروری است . علاوه بر مبارزه شیمیایی رعایت بعضی از اقدامات زراعی نیز از شدت بیماری می کاهد. کمبود و زیادی عنصر ازت در گیاه هر دو حالت بیماری را توسعه می دهد. بدین ترتیب که اگر ازت کم باشد رشد و ژتاتیفی یا سبز درخت ضعیف و در صورت ابتلا به سفیدک خسارت ، شدید خواهد بود.
از طرف دیگر چنانچه کودهای ازته بیش از حد لازم مصرف گردد بافت گیاه در قسمتهای مختلف اسفنجی و به اصطلاح توخالی شده و حساسیت بیشتری در برابر بیماری ها پیدا می کند. بنابراین بایستی از کودهای شیمیایی و یا عالی در حد معتدل استفاده شود.قطع پاجوش ها که بیشتر الوده می شود در کاهش بیماری بی تاثیر نیست.
برای مبارزه شیمیایی امروزه بیشتر از سموم گوگردی استفاده می گردد، ولی مصرف این سموم در درجه اول خاصیت پیشگیری دارد و در واقع روی انگلی که در زمستان داخل جوانه ها به سر می برد چندان موثر نمی باشد. از طرف دیگر سموم گوگردی در درجه حرارت زیاد میتواند تاثیر نماید و اگر هوا خنک باشد موثر واقع نمی شود.
مبارزه شیمیایی در مناطق گرم بایستی قبل از مرحله گل کردن شروع شود و بلافاصله بعد از گل نیز سم پاشی بسیار ضرورت دارد، و این سم پاشی بایستی در بهار 5-6 روز تکرار شود و در تابستان فواصل سم پاشی به هر ده روز یک بار افزایش یابد. تعداد دفعات سم پاشی بستگی به وضع آب و هوا و شدت بیماری دارد و معمولا در سال های طغیان 6-8 بار کافی است.
در موقع سم پاشی درختان را بایستی به دقت و به طور کامل سم پاشی نمود و در واقع در مقدار محلول سم نباید صرفه جویی نمود . یکی از مشکلات مصرف سموم گوگردی علیه سفیدک سطحی سیب حساسیت بعضی از ارقام سیب در برابر این سموم است که در این حالت توصیه میگردد که سم پاشی های بعد از گل را با کاراتان و یا مورستان و یا سایر قارچ کش های آلی متناسب انجام داد.
از سم کاراتان نیز به نسبت یک در هزار در بهار حین بیدار شدن جوانه ها و قبل از باز شدن گل ها و تکرار ان در دفعات بعد توصیه می شود.اخیراّ در آزمایشات انجام شده در شهر سمیرم اصفهان قارچ کش های سیستمیک توپاس و تریمیدال به نسبت 5/0 در هزار موثر بوده است. از لایم سولفور (Lime-sulphur) نیز به نسبت ها و مواقع زیر توصیه شده است :
- به نسبت 1به15 آب در زمانی که جوانه ها هنوز سبز هستند.
- به نسبت 1به35 با آب در زمانی که شکوفه ها به تازگی باز می شوند.
- به نسبت 1 به 60 با اب در زمانی که شکوفه ها کاملا باز شده اند و صورتی هستند.
- به نسبت 1به100 با آب در زمانی که نصف گلبرگ ها ریخته باشند (mehrotra 1980)
برای اینکه نتیجه بهتری از از سم پاشی گرفته شود بایستی در هر سم پاشی،همه برگ ها به خصوص پشت آنها و سرشاخه ها کاملا خیس شوند.علاوه بر مبارزه های فوق بهتر است در اواخر پاییز پس از ریختن برگها سرشاخه های مبتلا را هرس کرده و با برگ های ریخته شده روی زمین که جمع آوری خواهد شد سوزانده شوند ، ضمنأ مقدار کود های فسفری و مخصوصأ پتاسی را زیادتر و ازتی را کمتر داد تا نسوج درخت محکمتر شوند و مرض کمتر پیشرفت کند. معمولأ با سم پاشی های سالیانه نمی توان سفیدک را کاملأ کنترل نمود و بایستی درختان سیب را به دقت و مطابق اصول صحیح هرس نمود و سرشاخه ها را از محل بین جوانه برگی پنجم و ششم برید.
بیماریهای مهم گیاهی ایران تالیف دکتر ابراهیم بهداد