مقالات

زنبور ساقه خوار غلات

زنبور ساقه خوار غلات

Cephus pygmaeus Norton

.Cephidae, Hym

Eng. European wheat stem sawfly

لارو این زنبور به ساقه گندم، جو و چاودار و دور از چشم و توجه زارع حمله کرده و تنها در مراحل آخر است که صدمه و خسارت آن جلب نظر می نماید. زنبور مزبور گاهی با زنبور سیاه گندم که نام علمی آن Trachelus tabidus است و از نظر خسارت و بیولوژی شبیه هستند در ورامین و بعضی دیگر از نواحی کشور مخلوط مشاهده می شوند. البته لارو زنبور سیاه کوچکتر و حشرات کامل آن چند روز دیرتر ظاهر می شوند(دواچی، ۱۳۳۳). زنبور C.pygmaeus ابتدا در سال ۱۷۶۶ توسط لینه در دنیا شناخته و نامگذاری شده است.

41251a636bc1dbdb73f03d3fabc2b385bfad8a38 335 - زنبور ساقه خوار گندم چیست و چگونه می توان از این آفت پیشگیری و یا در صورت لزوم آن را نابود نمود ؟                 

 

حشره کامل زنبور ساقه خوار غلات زنبور کوچک و باریکی است که طول آن ۸-۱۲ میلیمتر می باشد. رنگ عمومی بدن سیاه براق است به استثنای لبه ران، ساق و پنجه که به رنگ زرد می باشد. سر حشره بزرگ و عریضتر از سینه است. قطعات دهان زرد رنگ و شاخک ها سیاه و بلند و از ۲۱ بند تشکیل شده است. شکم زنبور سیاه و دارای نوارهای عرضی زردرنگ می باشد. در انتهای شکم حشره ماده آلت تخمریز قرار دارد. لارو این زنبور Vermiforme بدون پا، کمی خمیده، سفید رنگ و در موقع رشد کامل ۱۰-۱۴ میلیمتر طول دارد. سر آن گرد و زرد رنگ است. هر یک از قطعات سینه مانند ۹ حلقه اول شکم توسط یک شیار عرضی بدو قسمت تقسیم می شود(دواچی، ۱۳۳۳، ریونی، ۱۹۶۲).

زنبور ساقه خوار غلات در اروپا، شوروی سابق، نواحی مدیترانه، آفریقای شمالی و آمریکای شمالی، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان، مصر و فلسطین شیوع دارد و در ایران بیشتر در اطراف تهران بالاخص ورامین، استانهای مرکزی، فارس و شمالی وجود دارد. خسارت این زنبور مربوط به لارو آن است که پس از خروج از تخم داخل ساقه گندم یا جو شده و از نسوج داخلی ساقه تغذیه نموده و مانع رسیدن شیره گیاه به خوشه می شود و در نتیجه دانه ها سبک وزن یا پوک می گردند. گاهی خوشه های صدمه دیده سفیدرنگ و خشک می شوند و شباهت زیادی به خوشه های سن زده پیدا می کنند و بهمین جهت در ورامین اکثرا صدمه این آفت را با سن خوارگی اشتباه می نمایند. موقعی که لارو از داخل ساقه تغذیه می نماید و آنرا پوک می کند، بوته گندم با وزش ملایم ترین بادی روی زمین می خوابد و در واقع در مزرعه یک نوع ورس مشاهده می شود.

میزان خسارت این آفت در ورامین حدود ده درصد و در سالهای طغیانی به ۲۵ درصد می رسد (دواچی، ۱۳۳۳). اخیرا صحراگرد (۱۳۵۸) مطالعاتی در زمینه بیولوژی و میزان خسارت این زنبور در ایران نموده است و می نویسد آلودگی ساقه گندم در یک چهارم مترمربع مزرعه به 5/45 درصد می رسد و اختلاف وزن گیاهان آلوده و سالم حدود ۱۴ درصد است. ریونی (۱۹۶۲) آلودگی بوته های گندم را به لارو آفت در بعضی از مزارع آلوده اسرائیل ده درصد و کلینکوسکی (۱۹۷۴) میزان خسارت این آفت را به گندم در مزارع آلمان چهار درصد می نویسد. در سوریه خسارت آفت تا ۷۰٪ نیز می رسد. بر اثر حمله آفت پروتئین دانه ها و وزن هزار دانه کاهش می یابد.

زنبور ساقه خوار گندم زمستان را بصورت لارو در پیله نازکی در قاعده ساقه گندم که پس از بریدن در مزرعه باقی می ماند و کمی پائین تر از سطح خاک بسر می برد. لارو مزبور در بهار سال بعد تبدیل به شفیره می شود و حشرات کامل پس از مدت ۱۵-۱۷ روز و همزمان با تشکیل خوشه های گندم خارج می گردند و این زمان در ورامین مصادف با اوائل اردیبهشت ماه می باشد. در کرج نیز آفت مزبور در اواخر دهه دوم فروردین ماه هنگامی که میانگین هفتگی درجه حرارت هوا به ۱۵ درجه سانتیگراد می رسد شروع به فعالیت میکند(صحراگرد، ۱۳۵۸). زنبورها بیشتر در روزهای آفتابی ظاهر شده و بیشتر از گرده گلها و علفهای هرز بالاخص از مک (Lepidium draba) تغذیه نموده و سپس جفتگیری و تخمریزی می نمایند. حشره ماده به وسیله آلت تخمریز و تقریبا زیر خوشه ساقه گندم را سوراخ کرده و یک تخم درون آن قرار می دهد. زنبور ماده معمولا روی بوته های خوشه دار تخمریزی می نماید و از تخمگذاری روی بوته هائی که هنوز خوشه آنها تشکیل نشده خودداری می کند و بهمین جهت مزارع كرپه و بهاره کمتر آلوده به این آفت می شوند. طول عمر حشره کامل ۴۳ روز و هر حشره ماده جمعا تعداد ۴۰-۷۰ عدد تخم می گذارد (صحراگرد، ۱۳۵۸). تخم ها پس از مدت ۱۰-۱۵ روز تفریخ شده و لارو کوچکی از آن خارج می شود و از نسوج نرم و لطیف داخل ساقه تغذیه می نماید و دالان باریکی بسمت پائين حفر می کند و از بندهای فوقانی ساقه عبور کرده و بسمت ریشه می رود. دوره فعال و تغذیه لاروی ۲۰-۲۵ روز طول می کشد.

موقعی که گندم نزدیک رسیدن و زرد شدن میگردد لارو مزبور رشد خود را تمام می کند و در دوره لاروی تقریبا تمام نسوج داخلی ساقه را از بین برده و بجای آن مقداری گرد سفید رنگ که شبیه خاک اره است باقی می گذارد. در این موقع لارو به انتهای ساقه و کمی پائین تر از سطح خاک می رسد و در آنجا مستقر می گردد ولی قبل از استراحت داخل ساقه گندم را حلقه وار می جود و طوقه را بدون اینکه سوراخ کند کاملا نازک و شکننده می کند، به طوریکه با کوچکترین بادی ساقه از همین ناحیه قطع می گردد. ضمنا برای حفظ خود از عوامل جوی بالای محفظه خود را با مقداری خاک اره مسدود می کند و در داخل آن پیله نازکی به رنگ قهوه ای تنیده و تا بهار سال بعد در آنجا باقی می ماند. بنابراین حشره مزبور فقط یک نسل در سال دارد و حدود ۹-۱۰ ماه از دوره زندگی خود را بحالت لاروی در داخل ساقه گندم و زیرخاک بصورت دیا پوز بسر می برد. در اینجا در رابطه با عوامل اکولوژیکی لازمست متذكر گردد که لاروهای این زنبور در دوره دیا پوزو قبل از ورود به مرحله شفیرگی مانند عده ای دیگر از حشرات احتیاج به جذب رطوبت دارند و اگر بارندگیهای فصلی فراوان و میزان رطوبت در سلولهای شفیرگی کافی نباشد، لاروهای زنبور دیا پوز خود را ادامه داده و تا سال بعد و حتی چند سال دیگر تبدیل به شفیره و حشره کامل نمی شوند و بدین سبب عامل رطوبت نقش مؤثری در دوره زندگی این زنبور ایفا می نماید(ریونی، ۱۹۶۲). احتمال می رود یکی از علل عدم گسترش این آفت در ایران و پائین بودن میزان خسارت آن در بعضی از مناطق یا سالها مربوط به کمبود رطوبت باشد.

بعد از برداشت گندم بایستی زمین را شخم زد و کاه و کلش را زیر خاک مدفون نمود تا لاروهای زنبور نتوانند موفق به تکمیل زندگی خود شوند. برقرار نمودن تناوب زراعی و عدم کاشت گندم و جو و چاودار حداقل برای مدت دو سال نقش عمده ای در انهدام آفت دارد. در بعضی از مناطق ایران معمول است که برای تسریع در کشت دوم در همان سال، کاه و کلش زمین گندم را پس از برداشت محصول آتش می زنند و این روش در از بین بردن لاروها بسیار تأثیر خواهد داشت. چون حمله و خسارت زنبور ساقه خوار روی گندم های پائیزه بیشتر است لذا در مناطقی که خطر حمله این آفت شدید باشد توصیه می گردد که اقدام به کشت ارقام زودرس و یا گندم بهاره نمود. شخم زمینهای آلوده به عمق ۵ سانتیمتر تا ۸درصد و تا عمق ۳۵ سانتیمتری تا ۶۰ درصد از آلودگی بعدی مزرعه می کاهد. یکی از مهمترین عوامل کنترل کننده طبیعی زنبور ساقه خوار گندم زنبور Elachertus proteoteratis است که زنبور روی بدن لارو تخمریزی می کند و لاروهای خارج شده بصورت اکتوپارازیت روی لاروها بسر می برند. درصد پارازیتیسم تا 23/2 درصد نیز دیده شده است (صحراگرد، ۱۳۵۸).

براساس مطالعات خلف در سال ۱۳۷۰ در استان فارس تراکم زنبور ساقه خوار گندم در مزارع مناطق مختلف استان و نیز در روی واریته های متفاوت گندم یکسان نمی باشد. میزان خسارت از روی وزن هزار دانه گندم مربوط به بوته های آلوده و مقایسه آن با هزار دانه گندم سالم همان مزرعه نشان داد که متوسط میزان خسارت گندم بیات ۱۳ درصد، گندم آزادی 7/22 درصد، گندم قدس 30/7 درصد، گندم عدل حدود ۱۹ درصد و گندم روشن حدود ۱۵ درصد است. با توجه به ارقام فوق، حساسیت واریته های پنجگانه گندمهای ذکر شده در برابر زنبور ساقه خوار گندم به ترتیب قدس، عدل، روشن، بیات و آزادی می باشد. بعبارت دیگر گندم آزادی نسبت به واریته های دیگر مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد.