پروانه مینوز برگ مو
(Holocacista rivillei Stainton )
Sun’s. Antispila rivillella Rondani, Alucita uvela Ballot
Heliozelidae, Leo
پروانه مینوز برگ مو در ایران ابتدا در سال ۱۳۴۰ توسط فرحبخش تحت عنوانAntispila rivillei staint از اطراف تهران گزارش شده و یکی از آفات جدید مو محسوب می شود. این آفت اختصاصاً روی مو فعالیت داشته و تاکنون از روی درخت دیگری گزارش نشده است. حشره مزبور روی موستانهای زمینی(پشته ای) به ندرت دیده شده و اغلب روی موهای داربستی خسارت می رساند.
خسارت لارو پروانه روی برگ بسیار مشخص است و پس از فعالیت مینوزی لارو قسمت خورده شده به صورت سوراخهای بیضی شکلی دیده می شود و قسمت آفت زده قلوه کن شده و به لبه سوراخ آویزان می شود. آلوده شدن برگهای مو به این آفت باعث نقصان و اختلال در عمل فتوسنتز گیاه میزبان شده و از قند انگور کم می شود.
پروانه مینوز برگ مو در اطراف تهران و کرج از جمله شمیرانات،ارنگه،ساوجبلاغ و همچنین از ۲۰ سال پیش در اصفهان دیده شده است و احتمال دارد که در بعضی دیگر از نواحی مو کاری کشور هم وجود داشته باشد.
شکل شناسی:
حشره کامل پروانه کوچکی است که عرض آن با بالهای باز در حدود 3/5 تا 4 میلی متر است. رنگ عمومی بدن قهوه ای متمایل به سیاه و رنگ بالهای جلویی سیاه فلزی با لکه های نارنجی روشن است. این لکه ها دو جفت و نزدیک به کناره های جلویی و عقبی بال قرار گرفته اند. در لبه بالایی لکه اول نسبتاً بزرگ و کشیده و تا قاعده بال ادامه دارد.
لکه دوم تقریباً مثلثی شکل و در نیمه انتهایی بال قرار گرفته است. در لبه عقبی لکه مثلثی شکل دیده می شود، که یکی در ثلث ابتدایی بال و دیگری در ثلث میانی قرار گرفته است. مجموعه این لکه ها به قسمت سیاه رنگ بال شکل یک نوار مارپیچ را دادهاند که در انتها گرد و پهن است. بال های عقبی نیزه ای شکل و فاقد رگ بال می باشد.
رنگ آن خاکستری سربی و پوشیده از ریشکهای نقره ای طویل است. طول ریشک ها در ثلث انتهایی بال تقریباً ۳ برابر عرض بال می باشد. شاخک ها تسبیحی و بندهای آن به رنگ زرد متمایل به خاکستری است. تعداد بندهای شاخک ۱۳ و هر یک در انتها دارای یک ردیف موهای سیاه رنگ و خشن میباشند که نیمی از بند بعدی را می پوشانند. بند آخر کشیده و طویل تر از بندهای قبلی است. فرق سر دارای فلس های بلند و مو مانند به شکل کاکل می باشد.
پاهای جلویی سیاه رنگ ولی پاهای وسطی و عقبی نقره ای رنگ است. تخم بیضی شکل به رنگ سفید و به قطر0/1 میلی متر می باشد. لارو کامل زرد رنگ و درسته پشتی و شکمی فشرده(پخ) می باشد. سر و پشت سینه اول قهوه ای رنگ است. قطر سر کمتر از قطر بندهای سینه می باشد. طول آن در حداکثر رشد به ۴ میلی متر نمی رسد.
شاخک دارای اندامهای حسی مخصوصی است که طرز قرار گرفتن و شکل آنها وسیله تشخیص است. سطح بدن لارو پوشیده از خار ها و لکه های کیتینی است که در زیر میکروسکوپ اشکال متنوعی دارند. شفیره قهوه ای رنگ و طول آن در حدود ۴ میلیمتر است(اسماعیلی،۱۳۵۲).
بیولوژی آفت:
پروانه مینوز برگ مو در سال ۲-۴ نسل دارد و زمستان را به صورت لارو کامل در داخل پیله های سفید رنگی که در پوششی از بریده های بیضی شکل اپیدرم برگ قرار گرفته در زیر پوستکها و شکاف های تنه درخت میزبان و سایر پناهگاه ها می گذراند. این پیله به نوبه خود در داخل پوششی از دو اپیدرم بالایی و پایینی قسمتی از برگ که حشره مذکور تاول ایجاد کرده و به شکل بیضی بریده شده قرار گرفته است. در یک طرف این محفظه رشته های ابریشمی مخصوصی وجود دارد که وسیله اتصال آن به سطح تکیه گاه می باشد.
حشره کامل در بهار مصادف با موقعی که برگ های مو کاملاً باز شده اند ظاهر میشود و پس از جفتگیری تخم های خود را در سطح زیری برگ و در داخل رگ برگ های فرعی قرار می دهد. دوره رشد جنینی بسته به شرایط فصلی و درجه حرارت بین ۴ تا ۲۰ روز است(Balachowsky,1966 ). در شرایط ناحیه کرج دوره رشد جنینی در مرداد ماه یک هفته بوده است. لاروها پس از خروج از تخم مستقیماً وارد منطقه بین دو لایه برگ می شوند و از پارانشیم تغذیه می کنند.
لاروها در مراحل اولیه تغذیه دالانهای باریک و کج و معوج ایجاد می کنند ولی در مراحل بعدی محل تغذیه آنها به شکل تاولی در می آید که در آن قسمت سطح بالایی و پایینی برگ به رنگ زرد نخودی در می آید. در پایان دوره تغذیه، لارو قسمتی از دو اپیدرم برگ را در یک گوشه تا اول می برد و به وسیله تارهای نازک ابریشمی آن را به صورت محفظه ای بادامی شکل در می آورد که بدن حشره را در بر میگیرد.
لارو پس از جدا شدن این قسمت به وسیله تار نازکی که می تند خود را از سطح برگ آویزان می کند و به محض برخورد به تنه درخت و شکاف پوستک ها با تنیدن رشته های کوتاه و نازک سفید رنگ در سطح تکیه گاه ثابت میشود. لاروهایی که نتوانند خود را به تنه درختان مو یا پایههای برسانند ناچار به زمین افتاده و دوره توقف خود را در عمق یک تا دو سانتی متری خاک می گذرانند. در کشورهای ساحل دریای مدیترانه حداقل دو نسل برای این آفت ذکر شده(Balachowsky,1966).
در اطراف کرج سه نسل از این حشره دیده شده و احتمال زیاد دارد در شرایط آب و هوای اطراف تهران نسلهای بیشتری ایجاد کند. یکی از نکات قابل توجه در مورد این حشره این است که نسل های آن در بهار و تابستان کم و بیش مخلوط بوده و در یک زمان حالات مختلف این آفت در یک منطقه مشاهده میشود.
دانشمندان ایتالیایی و اسپانیایی عقیده دارند که واریته های مختلف درختان مو نسبت به این آفت حساسیت متفاوت دارند(Balachowsky,1966) و ارقامی که در آن ها برگ ها سریع تر رشد می کنند خسارت بیشتری می بینند. در شرایط آب و هوایی اطراف کرج شدت این آفت در نواحی محفوظ و پر درخت بیشتر از مناطق باز و بادگیر است و تصور می رود که در نواحی خشک با جریان هوای نسبتاً شدید این حشره فعالیت زیادی نداشته باشد(اسماعیلی،۱۳۵۲).
مبارزه تلفیقی با مینوزها
این آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به آنها توجه داشت و با جلوگیری از سمپاشی های بیرویه نسبت به حفظ و حمایت آنها اقدام نمود.
تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناطقی شبیه کرج همه آنها چهار نسل در سال دارند.شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی تقریباً مشابه میباشد.
با توجه به موارد فوق به این نتیجه میرسیم که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها میتوانیم مبارزه را بر اساس مهمترین آنها در منطقه برنامهریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه تلقی نماییم.اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چهار نسل حداکثر دو سمپاشی کافی خواهد بود.
نقاطی که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سمپاشی را میتوان با سمپاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود.در همین رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم کرم انگور نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز میتوان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد.
ولی اگر در ارتفاعات مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت میتوان سمپاشی علیه آنها را با سمپاشی علیه لیسهها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل توجه برخوردارند تلفیق نمود.عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز میتواند از تراکم آفت بکاهد.
کنترل:
مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی های بی رویه خودداری کرد.
کنترل شیمیایی:
1-دیفلوبنزورون(دیمیلین) WP25% به نسبت 0/5 در هزار به محض تفریخ تخمها
2-دلتامترین(دسیس) EC2.5% به نسبت 0/5 در هزار
3-پرمترین(آمبوش) EC25% به نسبت 0/5 در هزار
4-فن پروپاترین(دانتیل) EC10% به نسبت 0/6 در هزار
5-استامی پراید(موسیپلان) SP20% به نسبت 0/5 در هزار
نیمازال – کاسکید ( فلوفنوکسورون ) – تریگارد ( سایرومازین ) –