مقالات

چوبخوار درختان میوه

چوبخوار درختان میوه

Sphenoptera  kambyses  obenberger

,Syns.Tropeopeltis  kambyses

Sphenoptera dhia_ahmedi  Cobos

.Buprestidae,Col

چوب خوار درختان میوه که یکی از آفات مهم درختان میوه سردسیری در ایران می باشد احتمالاً از دیر زمان در کشور وجود داشته ولی مطالعه و بررسی درباره آن به همچنین سایر چوبخوار آن از سال ۱۳۴۰ شروع شده است. این چوبخوار در ایران روی تمام انواع درختان میوه سردسیری هسته دار متعلق به خانواده رزاسه (Rosaceae ) به جز آلبالو دیده شده است و به طور کلی روی گیلاس فعالیت کمتری دارد.

این حشره در بین تمام گونه های چوبخوار خانوادهBuprestidae مهم ترین است بیشترین خسارت را وارد می‌سازد و مخصوصاً در بادام کاری های نجف آباد اصفهان زیان آن گاهی به صورت فاجعه ای در می آید. طرز خسارت این آفت بدین ترتیب است که لارو های آن در منطقه زیر پوست و کامبیوم تغذیه کرده و با انجام حرکات دورانی ، طولی و بینابینی حتی یک یا دو لارو موجب خوشکانیدن تن های به قطر ۵ سانتی متر می‌گردد. میزان آلودگی گاهی به قدری زیاد است که چاره‌ای جز کندن درخت و سوزاندن آن نیست.

در بعضی از باغ های کرج و دماوند حدود نصف درختان گوجه و هلوی موجود آلوده می باشند. در ناحیه شبستر تبریز حدود ۹۰ درصد درختان گوجه و هلو به این چوبخوار مبتلا هستند. این آفت تقریباً در تمام مناطق میوه خیز کشور که دارای درختان میوه هسته دار هستند یافت می شود، منتهی تراکم آن در همه نواحی یکسان نیست و به طور کلی در قسمت های معتدله گرم کشور مانند اطراف تهران، قم ، شاهرود ، بسطام ، اصفهان، تبریز و بروجرد به شدت فعالیت دارد.

حشره کامل سوسک ای است به طول 9/4 – 12/8  میلیمتر، رنگ عمومی بدن آن قهوه ای تیره، زیر بدن و پاها به رنگ مسی برنزه، پنجه پاها و شاخک ها تیره تر از رنگ عمومی بدن و دومفصل اول شاخک ها انعکاس قرمز دارند. دومین مفصل شاخک کوتاهتر از سومین مفصل آن است و این یکی از مهمترین وسیله تشخیص این گونه از گونه بسیار نزدیک به آن یعنی S.davatchii است.

روی هر بالپوش ۲ فرورفتگی انباشته از پودر خاکستری مایل به سفید وجود دارد و انتهای هر بالپوش دارای سه دندانه است که دندانه وسطی  زاویه ای منفرجه تشکیل می‌دهد و دندانه کناری زاویه ای کوچکتراز دندانه سوم (داخلی) دارد. درنرها ساق پای وسطی خمیده است و در ضمن آخرین نیمه حلقه شکمی در انتها بریده به نظر می رسد در حالیکه در مادها ساق پای وسطی تقریباً راست بوده و آخرین نیم حلقه شکمی مدور است. شاخک ۱۱ مفصلی و سیاه رنگ و طول مفصل دوم برخلاف گونه S.davatchii مساوی مفصل سوم نیست بلکه کوتاه تر از آن است.

تخم بیضوی است و قطر بزرگ آن به طور متوسط یک و قطر کوچک آن هفت 0/7 میلی متر است. سطح زیرین تخم که به پوست تنه و شاخه می چسبد از غشایی بسیار نازک و شفاف تشکیل شده در حالی که سطح مقابل آن که آزاد است دارای دوغشاء بوده که غشاء خارجی بسیار نازک و کاملاً شبیه غشاء نازک قسمت مقابل است ولی غشاء داخلی ضخیم بوده و تغییر رنگ تخم نیز مربوط به همین پوسته داخلی است.

بدین معنی که این قسمت در اوائل عمر تخم زرد بسیار روشن است و سپس به تدریج سیاه شده و از بیرون جلوه ای خاکستری به تخم میدهد. لارو این حشره شکل کلی لاروهای خانواده Buprestidae را دارد. بدن از چهارده مفصل تشکیل شده است) یک مفصل سر ،سه مفصل سینه و ده مفصل شکم). مفصل اول سینه بزرگ ترین است که روی سطح پشتی دارای دو شیار طولی است که در یک سوم قسمت بالایی خود به هم ملحق شده اند. سطح زیرین این مفصل نیز یک شیار طولی دارد. لارو این حشره چوب خوار در حداکثر رشد خود به ۳۰ میلیمتر میرسد و تنها اختلاف ظاهری آن با لاروS.davatchii گذشته از اندازه و بدن شاخکهای آنست.

شکل و ساختمان شفیره این گونه با گونه یS.davatchii  از نظر شکل و ساختمان یکسان بوده و به طور کلی مشخصات شفیره در تمام دوره شفیرگی مشابه نیست و خصوصیات آن بر حسب دوره زندگی به تدریج تغییر کرده و سه مرحله دارد. مرحله اول پرونمف است که در این مرحله رنگ شفیره به رنگ سفید شیری می باشد وحلقه های بدن برجسته می باشد. مرحله دوم نمف است که شفیره فرم حشره بالغ به خود می‌گیرد و روی بدنه آن آثار پاها و بال ها به وجود می آید و رنگ آن در این مرحله سفید نقره ای شفاف است. بالاخره در مرحله سوم شفیره کاملاً به شکل حشره بالغ در می آید و پاها و بالها کاملا واضح است. طول آن کوتاه تر و در حدود طول حشره بالغ در می آید.

این چوبخوار فقط یک نسل در سال دارد و قسمتی از تابستان و سراسر فصل پاییز و زمستان را به صورت پیش شفیره داخل خانه‌های شفیرگی احداث شده در چوب با دیاپوز اجباری می گذراند. حشره کامل در بهار خارج شده و دوره لاروی آن که زیر پوست سپری می گردد، حدود چهار ماه طول می کشد.

طبق بررسی‌های سال ۱۳۴۷ رجبی، دوره خروج حشرات کامل در قم از ۵ اردیبهشت ماه تا ۳۰ خرداد و در کرج از ۱۹ اردیبهشت ماه تا ۲۱ تیر ماه می باشد و به طور کلی حدود دو ماه به طول می‌انجامد. در شرایط آب و هوایی کرج میزان خروج حشرات کامل حداکثر از دهه دوم خرداد تا آخر دهه اول تیر ماه ادامه دارد و این دوره در کرج از اواخر اردیبهشت ماه تا اواخر تیر ماه تعیین شده است.

حشره ماده در طی دوره زندگی خود در شرایط طبیعی حداقل ۴ و حداکثر ۳۴ و به طور متوسط ۲۳ عدد تخم می گذارد. دوره جنینی تخم نیز در شرایط طبیعی ۸-۱۲ روز می باشد. لارو جوان پس از خروج از تخم که1/5-1/6 میلی متر طول دارد بدون اینکه با محیط خارج هیچ گونه ارتباطی برقرار نماید، مستقیماً از محل اتصال تخم به پوست شاخه و یا تنه به عمق پوست نفوذ می کند. این لاروها در حین عبور از ضخامت پوست از آن تغذیه نیز می نمایند و پوسته خالی تخم را با باقیمانده های چوب پر می کنند.

عبور و تغذیه از پوست تا زمانی که لاروها به طول تقریبی ۴ میلیمتر برسند ادامه دارد و پس از این مرحله لارو به منطقه اصلی فعالیت خود یعنی کامبیوم میرسد و تمام بقیه دوره لاروی را در همانجا می گذراند. لاروهای این حشره علیرغم کوتاهی مدت فعالیت خود خطرناکتر از لاروهایS.davatchii  هستند(دوره لاروی S.davatchii در حدود ۱۰ ماه است در حالیکه دوره لاروی S.kambyse حدود ۶ ماه است) بدین معنی که به سرعت عمل کرده و در مدت کوتاهی سطح وسیعی از منطقه کامبیوم را از بین می برند و به کرات مشاهده شده است که فقط دو لارو توانسته‌اند درخت جوانی را بخشکانند.

مسیر حرکت لارو درختان جوان و نیمه مسن از بیرون مشخص است، بدین معنی که این مسیر به علت عکس العمل شدید نبات که به وسیله ترشح صمغ خودنمایی می‌کند متورم شده و می ترکد و از این شکاف های ایجاد شده صمغ خارج می شود این صمغهای خارج شده در اکثر موارد پوشیده از فضولات و باقیمانده گیاهی ناشی از فعالیت‌های لاروها نیز می باشند که با هم از قسمت‌های ترک خورده خارج میشوند. لاروها در مسیر خود آوندهای آبکش را قطع کرده و اگر حرکات آنها دورانی باشد به علت تخریب بیشتر آوندهای آبکش خشکیدن عضو مورد حمله تسریع می گردد. منطقه فعالیت لاروها به علت گرما دوست بودن آنها اکثر از محدود به قسمتی از نبات است که بیشتر آفتاب می گیرد.

پوست قسمت مورد حمله بعد از مدتی خشکیده و می ریزد و چوب با سوراخ های ایجاد شده روی آن مدخل خانه های شفیرگی هستند ظاهر می گردد. محدود بودن منطقه فعالیت لارو ها در زیر پوست منجر به ایجاد رقابتی سخت بین آنها می گردد. دالان های لاروی مملو از فضولات و ذرات گیاهی ناشی از تغذیه لاروها میشوند این فضولات و باقی مانده های گیاهی به تدریج رطوبت خود را از دست داده و به صورت پودر در می آیند و بعضی اوقات با شیره نباتی و یا آب باران مخلوط شده و به رنگ سیاه در می آیند. دربین دالان‌های لاروی هم صعودی و هم نزولی دیده می‌شوند و البته دالان های عمود بر خط طولی شاخه و یا تنه و همچنین دالان های بینابینی نیز دیده می شوند.

طول دالان ها گاهی به ۲۰ سانتی متر می رسد که انتهای آن عریض شده و عرضی تا حدود 1/8 سانتی متر نیز پیدا می کند. این دالان ها گاهی به هم رسیده و  یکدیگر را قطع می‌کنند. لاروها پس از رسیدن به رشد کامل در قسمت عریض دالان اطاق شفیرگی خودرا داخل چوب تعبیه می کنند. اطاقهای شفیرگی اکثراً مایل بوده و به ندرت عمود بر سطح چوب ساخته می شوند. لارو پس از تعبیه اطاق شفیرگی دهنده خروجی آن را با ذرات چوب پوشانده و سطح داخلی دهنه را کاملاً هموار می کند. برای شفیره شدن، سر لارو همیشه به طرف دهنه خروجی سوراخ قرار می گیرد.

طبق بررسی‌هایی که در قم و کرج انجام گردیده، دوره لاروی حشره در قم در نیمه شهریور ماه در کرج در اواخر مهر ماه تمام می شد و در این موارد حشره وارد مرحله پیش شفیرگی می شود. شفیره داخل چوب و در اطاق چوب و دراطاق شفیرگی با عمق۸/۱۶ میلی متر تشکیل می شود و این مرحله در اوایل بهار اتفاق می افتد. دوره شفیرگی در شرایط طبیعی۱۰-۱۶ روز طول میکشد.

 

در رابطه با عواملی که ممکن است موجب تلفات این آفت بشود، رجبی( ۱۳۵۵) مینویسد درختان میوه ای که مورد حمله این حشره واقع می شوند از دسته هسته دار ها هستند و همونطور که می دانیم گونه های هسته دار در مقابل حملات حشرات چوب خوار و یا هر عامل دیگری که منجر به ایجاد شکاف، سوراخ و یا هر نوع پارگی گردد با ترشح صمغ از خود واکنش نشان می دهند. اگر درخت به حد کافی قوی باشد صمغ ترشح شده لارو و یا حشره کامل حمله کننده را خفه کرده و آن را از پیشروی باز می دارد.

ولی باید توجه داشت که همین ترشح صمغ که منجر به نابودی تعدادی از افراد حشره چوبخوار میشود در عوض باعث ضعف درخت نیز شده و نبات را برای حمله مجدد افراد دیگر حشره چوبخوار آماده می سازد. ترشح صمغ گذشته اضافه کردن تعدادی از افراد چوبخوار از طریق دیگری نیز باعث از بین رفتن عده‌ای از افرادS.kambyses  می‌شود. بدین معنی که صمغ مترشح در مقابل هوای آزاد بسیار سخت شده و لاروهای خارج شده از تخم هایی که روی این صمغهای سخت شده گذاشته می‌شوند قادر نیستند داخل نبات نفوذ کرده و لذا یا همان جا از بین می روند و یا از زیر پوسته خالی تخم خارج شده و سعی می کنند در نقطه دیگری از پوست به داخل نبات نفوذ کنند که در آن صورت نیز به علت نداشتن تکیه گاهی مانند پوسته خالی تخم که در حفر دالان نفوذی آنها را کمک می کند اکثراً تلف می شوند.

در رابطه با دشمنان طبیعی این حشره زنبورAtanycolus sculpturatus دیده  شده است.این زنبور از خانواده Braconidae مباشد.دو زنبور دیگر که یکی هنوز تعیین نام نشده و دیگری به نام Oxysychus spو از خانواده Pteromalidae می باشد نیز فعالیت مختصری روی لاروهای S.kambyses دارند.اصولاً مبارزه شیمیایی علیه این آفت توصیه نشده و بیشتر رعایت اصول بهداشت زراعی و تقویت درختان سفارش می شود.